به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی تهران، نشست نقد و بررسی کتاب «سفر معمولاً صبح اتفاق میافتد» ۲۸ دیماه، با حضور علی الله سلیمی، نویسنده اثر؛ الناز عباسیان، منتقد ادبی؛ علی نیکنام، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران، جمعی از اعضا و علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی در کتابخانه عمومی شهدای تهران برگزار شد.
در ابتدای برنامه مهدی خطیبی، مجری – کارشناس برنامه با بیان اینکه کتاب «سفرمعمولا صبح اتفاق میافتد» برگرفته از ۱۳ داستان کوتاه است گفت: یکی از تکنیکهای شاخص داستانهای این کتاب، «تکنیک فاصلهگذاری» از منِ خود به سمت اجتماع و انسانهای جامعه است. در این کتاب از داستانهای آپارتمانی خبری نیست؛ فضا و تیپهای داستانهای این کتاب، شائبه گردهبرداری از داستانهای جامعهگرای سالهای ۴۰ و ۵۰ را پررنگ میکند، اما تم مرکزی همه داستانها تقریباً «تنهایی» است.
علی الله سلیمی، نویسنده کتاب در خصوص آن گفت: داستان کوتاه، معمولاً در پروسه زمانی طولانیمدت خلق میشود و هر داستان با توجه به استقلالی که دارد، میتواند در زمان متفاوتی نوشته شوند؛ داستانهای این مجموعه نیز همین وضعیت را داشتند. داستانها معمولاً از نظر فضا و مکان با یکدیگر متفاوت هستند؛ در این مجموعه، داستانهای کوتاه و بلند وجود دارند و این داستانها نمونهای از فرمهای مختلف داستاننویسی من است.
نویسنده کتاب «سفر معمولاً صبح اتفاق میافتد» تصریح کرد: بیشک، داستان هر نویسنده متأثر از محیطی است که وی در آن بزرگ شده است. در کتابهای اولیه من همانند «زنی شبیه حوا» اکثر فضاهای داستان، در بافتهای روستایی اتفاق میافتد، چون سالهای کودکی و نوجوانیام در محیط روستایی گذشته است.
وی به کوره پزخانه ها که در برخی از داستانهای کتاب او وجود دارد اشاره کرد و اظهار داشت: کوره پزخانه ها از محیطهایی هستند که سوژههای خوبی برای نویسندگان محسوب میشوند و آدمهایی که در اطراف کورهها زندگی میکنند؛ معمولاً آدمهای متفاوتی هستند و این تفاوت باعث میشود که نویسنده خواهناخواه جذب زندگی آنان شود.
الناز عباسیان، نیز در ادامه نشست گفت: به عقیده من این کتاب با مجموعه «زنی شبیه حوا» همخوانی دارند؛ تم «تنهایی» در اکثر داستانها وجود دارد؛ اما آنچه که توانسته است این داستانها را از گوشهگیری و انزوای مطلق متمایز کند نتیجهای بوده که نویسنده در همه داستانها در پی آن بوده است. در داستانهای این کتاب، همیشه گذشته افراد در مسیر آتی آنان تأثیرگذار است.
وی اضافه کرد: در داستانهای این کتاب، کمتر شاهد دیالوگ هستیم و معمولاً نویسنده تلاش کرده با توصیف فضا و اتفاقاتی که میافتد خواننده را همراه کند؛ این اتفاق خوبی است، اما گاهی نیاز است که مخاطب نظر اطرافیان را از زبان خودشان بهصورت دیالوگ هم بشنود. این در حالی است که کوتاهترین دیالوگ در این داستانها، شاید کمتر از ۲۰ کلمه باشد.
به عقیده این منتقد، یکی از تیپهای رایجی که در داستانهای این کتاب وجود دارد تیپ «پیرمرد» است که البته شخصیتهای منفعلی نیستند.
سلیمی نویسنده کتاب نیز در ادامه یادآور شد: معمولاً بافت اجتماعی حاشیه شهرها، پیرمردها را به حاشیه میراند و شغلهایی مثل نگهبانی و باغبانی نیز بهنوعی شغلهایی هستند که در بهتنهایی و انزوا کشاندن آنان مؤثرند؛ خیالبافی، بخشی از وجود آدمی است که در تنهایی شکل میگیرد؛ اما این پیرمردها در عین تنهایی، پویا و از نظر ذهنی آدمهای فعالی هستند.
وی در مورد عنوان این اثر گفت: معمولاً نامگذاری کتاب، سلیقهای است و با توجه به اینکه نام کتاب ویترین کتاب محسوب میشود احساس کردم «سفرمعمولا صبحها اتفاق میافتد» میتواند نام جذابی برای مخاطبین باشد.
در ادامه منتقد داستان یکی از داستانهای کتاب را به نام «کبک اورامان» برای حضار قرائت کرد.